آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Subservience

səbˈsɜːrviəns səbˈsɜːvɪəns

توضیحات:

املای قدیمی این لغت: subserviency

معنی subservience | جمله با subservience

noun uncountable

فرمان‌برداری، اطاعت، سرسپردگی (بی‌چون‌وچرا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The team's success was largely due to their subservience to their coach's strategies.

موفقیت این تیم بیشتر به دلیل اطاعت از استراتژی‌های مربی بود.

Unfortunately, in many cultures, women are expected to show subserviency to their husbands.

متأسفانه در بسیاری از فرهنگ‌ها، از زنان انتظار می‌رود که نسبت به شوهران خود فرمان‌برداری نشان دهند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The culture of subservience within the organization stifled creativity and innovation.

فرهنگ سرسپردگی در سازمان، خلاقیت و نوآوری را خفه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد subservience

  1. noun in a subservient state
    Synonyms:
    subservientness
  1. noun abject or cringing submissiveness
    Synonyms:
    servility obsequiousness

سوال‌های رایج subservience

معنی subservience به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «subservience» در زبان فارسی به «وابستگی و فرمانبرداری» یا «تبعیت مطلق» ترجمه می‌شود.

«وابستگی و فرمانبرداری» به حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی خود را در موقعیتی فرودست نسبت به دیگری قرار می‌دهد و اراده و تصمیمات خود را به خواست یا دستور دیگری واگذار می‌کند. این حالت می‌تواند به‌طور آگاهانه یا ناخودآگاه رخ دهد و معمولاً با کاهش استقلال فکری و عملی همراه است. در چنین شرایطی، فرد ممکن است به دلیل منافع شخصی، ترس، یا باورهای درونی، خود را ملزم به اطاعت بی‌چون‌وچرا بداند.

در روابط انسانی، «تبعیت مطلق» می‌تواند در قالب‌های مختلفی ظاهر شود. برای مثال، در محیط کار ممکن است کارمندی به دلیل موقعیت شغلی یا فشارهای روانی، تمامی تصمیمات خود را بر اساس خواست مدیر اتخاذ کند، حتی اگر با نظر شخصی‌اش مغایرت داشته باشد. در روابط شخصی نیز ممکن است فردی برای حفظ رابطه یا جلوگیری از تعارض، همواره اولویت‌ها و نیازهای خود را فدای خواسته‌های طرف مقابل کند. این شکل از رفتار، اگر به‌طور مداوم تکرار شود، می‌تواند باعث فرسودگی روانی و از دست رفتن هویت فردی گردد.

از منظر روان‌شناختی، «subservience» اغلب ریشه در تجربیات گذشته یا الگوهای تربیتی دارد. افرادی که در محیط‌هایی رشد کرده‌اند که استقلال آن‌ها سرکوب شده یا ارزش‌گذاری بیش از حد بر اطاعت صورت گرفته، ممکن است در بزرگسالی تمایل بیشتری به پذیرش نقش‌های تابعانه داشته باشند. این الگوها به مرور در ذهن فرد تثبیت می‌شوند و حتی در شرایطی که امکان ابراز استقلال وجود دارد، همچنان بر رفتار او سایه می‌اندازند.

با این حال، «وابستگی و فرمانبرداری» همیشه به معنای ضعف یا فقدان اراده نیست. در برخی موقعیت‌ها، مانند اجرای یک برنامه گروهی یا عملیات حساس، پیروی کامل از دستورات می‌تواند برای حفظ نظم و دستیابی به هدف ضروری باشد. تفاوت مهم در اینجاست که تبعیت در چنین شرایطی معمولاً موقتی، آگاهانه و بر اساس توافق قبلی است، نه ناشی از ترس یا وابستگی ناسالم.

مفهوم «subservience» ما را به این اندیشه سوق می‌دهد که باید میان همکاری سالم و وابستگی آسیب‌زا تمایز قائل شویم. شناخت و درک این مرز ظریف می‌تواند به ما کمک کند تا در روابط کاری و شخصی خود تعادل برقرار کنیم؛ تعادلی که هم به حفظ احترام متقابل منجر شود و هم امکان رشد و شکوفایی فردی را فراهم آورد.

ارجاع به لغت subservience

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subservience» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subservience

لغات نزدیک subservience

پیشنهاد بهبود معانی