املای قدیمی این لغت: subserviency
فرمانبرداری، اطاعت، سرسپردگی (بیچونوچرا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team's success was largely due to their subservience to their coach's strategies.
موفقیت این تیم بیشتر به دلیل اطاعت از استراتژیهای مربی بود.
Unfortunately, in many cultures, women are expected to show subserviency to their husbands.
متأسفانه در بسیاری از فرهنگها، از زنان انتظار میرود که نسبت به شوهران خود فرمانبرداری نشان دهند.
The culture of subservience within the organization stifled creativity and innovation.
فرهنگ سرسپردگی در سازمان، خلاقیت و نوآوری را خفه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «subservience» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subservience