فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Permutation

ˌpɜrːmjuːˈteɪʃn ˌpɜːmjʊˈteɪʃn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

جایگشت، جایگردی

noun

قلب و تحریف، استحاله، دگرگونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the permutations taking place in the physical world

دگرگونی‌های بنیادی که در جهان مادی به وقوع می‌پیوندد

the permutations of the three letters A,B and C are: ACB,BCA,BAC

جای‌گشت‌های سه حرف CBA عبارت‌اند از: BAC, BCA, ACB

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد permutation

  1. noun the process or result of making or becoming different
    Synonyms:
    change alteration modification variation shift replacement substitution transformation switch mutation transposition

ارجاع به لغت permutation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permutation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/permutation

لغات نزدیک permutation

پیشنهاد بهبود معانی