فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Switch

swɪtʃ swɪtʃ

گذشته‌ی ساده:

switched

شکل سوم:

switched

سوم‌شخص مفرد:

switches

وجه وصفی حال:

switching

شکل جمع:

switches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

سوییچ، کلید

to turn the switch on

سویچ را روشن کردن (باز کردن)

Press the switch down to turn the engine on.

دکمه را فشار بده تا ماشین روشن شود.

noun countable

تغییر، دگرگونی، چرخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a policy switch

تغییر سیاست

noun countable

ترکه‌ی چوب

Mr. Javadi used to beat us with a switch.

آقای جوادی ما را با ترکه می‌زد.

verb - transitive verb - intransitive

جریان را عوض کردن، تغییر دادن، عوض کردن، عوض بدل کردن، تاخت زدن

we encourage factories to switch from coal to gas

ما کارخانه‌ها را تشویق می‌کنیم که به‌ جای زغال‌سنگ گاز مصرف کند.

They switched chairs.

آن‌ها صندلی‌های خود را تاخت زدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Now my mother's interest had switched to my health.

در آن هنگام علاقه‌ی مادرم معطوف شده بود به سلامتی من.

Lately his attention has been switched to old carpets.

اخیراً توجه او به فرش‌های قدیمی معطوف شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد switch

  1. noun change, exchange
    Synonyms:
    alteration shift transformation substitution swap reversal change of direction about-face
    Antonyms:
    inactivity stagnation
  1. verb change, exchange
    Synonyms:
    turn replace shift substitute exchange trade swap rearrange convert divert deviate deflect veer interchange turn aside change course turnabout shunt sidetrack

Phrasal verbs

switch off

از توجه به کسی یا چیزی دست برداشتن، بی‌توجهی کردن

خاموش کردن

switch on

سویچ را باز کردن، روشن کردن

switch over

1- (تلویزیون) کانال عوض کردن 2- عوض کردن

ارجاع به لغت switch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «switch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/switch

لغات نزدیک switch

پیشنهاد بهبود معانی