فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Switch

swɪtʃ swɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    switched
  • شکل سوم:

    switched
  • سوم شخص مفرد:

    switches
  • وجه وصفی حال:

    switching
  • شکل جمع:

    switches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    سوییچ، کلید
    • - to turn the switch on
    • - سویچ را روشن کردن (باز کردن)
    • - Press the switch down to turn the engine on.
    • - دکمه را فشار بده تا ماشین روشن شود.
  • noun countable
    تغییر، دگرگونی، چرخش
    • - a policy switch
    • - تغییر سیاست
  • noun countable
    ترکه‌ی چوب
    • - Mr. Javadi used to beat us with a switch.
    • - آقای جوادی ما را با ترکه می‌زد.
  • verb - transitive verb - intransitive
    جریان را عوض کردن، تغییر دادن، عوض کردن، عوض بدل کردن، تاخت زدن
    • - we encourage factories to switch from coal to gas
    • - ما کارخانه‌ها را تشویق می‌کنیم که به‌ جای زغال‌سنگ گاز مصرف کند.
    • - They switched chairs.
    • - آن‌ها صندلی‌های خود را تاخت زدند.
    • - Now my mother's interest had switched to my health.
    • - در آن هنگام علاقه‌ی مادرم معطوف شده بود به سلامتی من.
    • - Lately his attention has been switched to old carpets.
    • - اخیراً توجه او به فرش‌های قدیمی معطوف شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد switch

  1. noun change, exchange
    Synonyms: about-face, alteration, change of direction, reversal, shift, substitution, swap, transformation
    Antonyms: inactivity, stagnation
  2. verb change, exchange
    Synonyms: change course, convert, deflect, deviate, divert, interchange, rearrange, replace, shift, shunt, sidetrack, substitute, swap, trade, turn, turnabout, turn aside, veer

Phrasal verbs

  • switch off

    از توجه به کسی یا چیزی دست برداشتن، بی‌توجهی کردن

    خاموش کردن

  • switch on

    سویچ را باز کردن، روشن کردن

  • switch over

    1- (تلویزیون) کانال عوض کردن 2- عوض کردن

ارجاع به لغت switch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «switch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/switch

لغات نزدیک switch

پیشنهاد بهبود معانی