گذشتهی ساده:
shuntedشکل سوم:
shuntedسومشخص مفرد:
shuntsوجه وصفی حال:
shuntingشکل جمع:
shuntsقطار را به خط دیگری انداختن، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن
موازی، مقاومت موازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The train was shunted to a siding.
قطار را به خط فرعی انداختند.
They shunted the parents aside and talked to the children directly.
آنها والدین را کنار زدند و مستقیماً با بچهها صحبت کردند.
The circuit is shunted by the wheels of the train.
چرخهای قطار جریان برق در مدار را قطع میکند.
Greed shunted him from studying into gambling.
آز موجب شد که کار او از تحصیل به قماربازی بکشد.
The bus shunts between the two towns.
اتوبوس میان آن دو شهر رفت و آمد میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shunt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shunt