با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Veer

vɪr vɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    veered
  • شکل سوم:

    veered
  • سوم‌شخص مفرد:

    veers
  • وجه وصفی حال:

    veering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
تغییر جهت دادن، تغییر عقیده دادن، برگشت، گشت، انحراف، تغییر مسیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The car skidded and veered to the left.
- اتومبیل لیز خورد و رفت به سوی چپ.
- The wind veered from the west to north-by-west.
- جهت باد از شمال به شمال غرب تغییر کرد.
- He is unlikely to veer from his wife's views.
- بعید است که او از عقاید زنش عدول کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veer

  1. verb change direction
    Synonyms: angle off, avert, bear, be deflected, bend, change, change course, curve, cut, deflect, depart, deviate, digress, dip, divagate, diverge, divert, drift, get around, make a left, make a right, pivot, sheer, shift, skew, skid, swerve, swing, swivel, tack, train off, turn, twist, volte-face, wheel, whip, whirl
    Antonyms: go direct, stay

ارجاع به لغت veer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veer

لغات نزدیک veer

پیشنهاد بهبود معانی