Veer

vɪr vɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    veered
  • شکل سوم:

    veered
  • سوم‌شخص مفرد:

    veers
  • وجه وصفی حال:

    veering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
تغییر جهت دادن، تغییر عقیده دادن، برگشت، گشت، انحراف، تغییر مسیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The car skidded and veered to the left.
- اتومبیل لیز خورد و رفت به سوی چپ.
- The wind veered from the west to north-by-west.
- جهت باد از شمال به شمال غرب تغییر کرد.
- He is unlikely to veer from his wife's views.
- بعید است که او از عقاید زنش عدول کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veer

  1. verb change direction
    Synonyms:
    turn change shift deviate divert deflect swerve bend curve swing drift skew pivot twist depart digress diverge avert bear wheel sheer skid tack whip whirl change course get around train off angle off make a left make a right be deflected volte-face divagate dip cut swivel
    Antonyms:
    stay go direct

ارجاع به لغت veer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/veer

لغات نزدیک veer

پیشنهاد بهبود معانی