آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ آذر ۱۴۰۴

    Pivot

    ˈpɪvət ˈpɪvət

    گذشته‌ی ساده:

    pivoted

    شکل سوم:

    pivoted

    سوم‌شخص مفرد:

    pivots

    وجه وصفی حال:

    pivoting

    شکل جمع:

    pivots

    معنی pivot | جمله با pivot

    noun countable

    لولا، محور چرخش، محور دوران

    The lever moves freely on its pivot.

    اهرم روی محور چرخش خود به‌راحتی حرکت می‌کند.

    The door swings smoothly on its pivot.

    در، روی لولای خود به‌آرامی باز و بسته می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a pivot cannon

    توپ چرخان

    noun countable

    عضو مؤثر، محور اصلی، رکن اصلی، نقطه‌ی مرکزی، عنصر کلیدی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He proved to be the pivot of the company's success.

    عملاً نشان داد که عامل اصلی موفقیت شرکت است.

    The pivot of the matter is whether they will or will not agree.

    اصل مطلب این است که آیا موافقت خواهند کرد یا نه.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Soon she herself became the pivot of attention.

    به زودی خود او مرکز توجه شد.

    a pivot man on the football team

    یک بازیکن کلیدی در تیم فوتبال

    a pivoted mechanism

    یک دستگاه قابل‌چرخش

    noun countable

    بسکتبال ورزش پیوت (بازیکن حمله که پشت خود را به سبد می‌کند و توپ را به سایر بازیکانن می‌سپارد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    Every successful team needs a strong pivot to coordinate attacks.

    هر تیم موفقی به پیوتی قوی برای هماهنگی حملات نیاز دارد.

    A good pivot can control the game from the center position.

    پیوت خوب می‌تواند بازی را از موقعیت مرکزی کنترل کند.

    verb - intransitive verb - transitive

    چرخیدن، گردش کردن، پیچیدن

    The guns are mounted in such a way as to pivot easily in every direction.

    توپ‌ها طوری سوار شده‌اند که به‌آسانی به هر طرف بچرخند.

    She pivoted to the left and fell on the ground.

    او به طرف چپ چرخید و بر زمین افتاد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The future pivots on what is done today.

    آینده منوط است به آنچه امروز انجام می‌شود.

    verb - intransitive

    بسکتبال ورزش پیوت کردن، چرخیدن با توپ

    The coach explained the rules for pivoting with the ball.

    مربی، قوانین چرخش با توپ را توضیح داد.

    The player pivoted on his foot before passing the ball.

    بازیکن قبل‌از پاس دادن روی پای خود چرخید.

    verb - intransitive

    تغییر موضع دادن، موضع خود را عوض کردن، تغییر دادن (تصمیمات، نظرات و...)

    She pivoted her argument when faced with strong opposition.

    او وقتی با مخالفت شدید مواجه شد، موضع استدلال خود را عوض کرد.

    He pivoted his position to align with the new policy.

    او موضع خود را عوض کرد تا با سیاست جدید هم‌راستا شود.

    verb - intransitive

    تغییر موضوع دادن، کشاندن صحبت به موضوع دیگری، منحرف کردن بحث

    He tried to pivot the discussion away from his mistakes.

    او سعی کرد بحث را از اشتباهاتش به موضوع دیگری منحرف کند.

    During the interview, he pivoted to a different issue to dodge criticism.

    درطول مصاحبه، او برای اجتناب از انتقاد، بحث را به موضوع دیگری کشاند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pivot

    1. noun center point about which something
      Synonyms:
      center heart hub focal point axis turning point hinge shaft axle spindle fulcrum kingpin revolves axis swivel
      Antonyms:
      outside exterior exteriority
    1. verb revolve around center point
      Synonyms:
      turn spin rotate rely depend hinge hang wheel swivel whirl twirl veer sheer be contingent whip volte-face

    سوال‌های رایج pivot

    گذشته‌ی ساده pivot چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pivot در زبان انگلیسی pivoted است.

    شکل سوم pivot چی میشه؟

    شکل سوم pivot در زبان انگلیسی pivoted است.

    شکل جمع pivot چی میشه؟

    شکل جمع pivot در زبان انگلیسی pivots است.

    وجه وصفی حال pivot چی میشه؟

    وجه وصفی حال pivot در زبان انگلیسی pivoting است.

    سوم‌شخص مفرد pivot چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pivot در زبان انگلیسی pivots است.

    ارجاع به لغت pivot

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pivot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pivot

    لغات نزدیک pivot

    • - più
    • - pius
    • - pivot
    • - pivotal
    • - pix
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.