آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Exterior

    ɪkˈstɪriər ɪkˈstɪəriə

    شکل جمع:

    exteriors

    معنی exterior | جمله با exterior

    adjective

    بیرونی، خارجی، ظاهری، سطحی

    The artist focused on the exterior details of the building in his painting.

    هنرمند در نقاشی خود بر جزئیات بیرونی ساختمان تمرکز کرد.

    Exterior to the hotel, there’s a peaceful garden where guests can relax.

    در خارج هتل، باغی آرام وجود دارد که مهمان‌ها می‌توانند در آن استراحت کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an exterior wall

    دیوار بیرونی

    the exterior features of this volcanic mountain

    ویژگی‌های برونی این کوه آتشفشان

    exterior paint

    رنگ ویژه‌ی خارج ساختمان، رنگ ویژه‌ی هوای آزاد

    exterior forces

    نیروهای اعمال‌شده از خارج

    noun countable C1

    قسمت بیرونی، سطح خارجی، بخش ظاهری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The exterior of the box was painted red.

    بیرون جعبه را رنگ قرمز زده بودند.

    The car’s exterior was scratched after the accident.

    سطح خارجی ماشین پس‌از تصادف خش برداشته بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the exterior of a soccer ball

    سطح بیرونی توپ فوتبال

    a misleading exterior

    ظاهری گمراه‌کننده

    an exterior appearance of happiness

    ظاهری حاکی از شادی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exterior

    1. adjective outside
      Synonyms:
      outer external outward foreign superficial outdoor peripheral over extraneous marginal extrinsic outermost outlying exoteric surface outmost extraterrestrial extraterritorial
      Antonyms:
      middle central interior
    1. noun visible part
      Synonyms:
      surface appearance face outside exteriority external aspect cover covering skin coating shell finish facade polish rind superficies superstratum
      Antonyms:
      center middle core interior

    Collocations

    gruff exterior

    ظاهر خشن

    سوال‌های رایج exterior

    شکل جمع exterior چی میشه؟

    شکل جمع exterior در زبان انگلیسی exteriors است.

    ارجاع به لغت exterior

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exterior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exterior

    لغات نزدیک exterior

    • - extenuation
    • - extenuatory
    • - exterior
    • - exterior angle
    • - exteriority
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.