با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Rind

raɪnd raɪnd raɪnd raɪnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rinded
  • شکل سوم:

    rinded
  • سوم‌شخص مفرد:

    rinds
  • وجه وصفی حال:

    rinding
  • شکل جمع:

    rinds

معنی و نمونه‌جمله

noun
پوست، قشر، ظاهر، پوسته بیرونی هرچیزی، پوست کندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- rind of Dutch cheese
- پوسته‌ی پنیر هلندی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rind

  1. noun The outer covering of a fruit
    Synonyms: skin, peel, surface, hull, bark, crust, cortex, shell, integument, coating, covering, epicarp, husk, layer
    Antonyms: inside, center, interior. See syn. study at skin.skin, interior

ارجاع به لغت rind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rind

لغات نزدیک rind

پیشنهاد بهبود معانی