گذشتهی ساده:
rindedشکل سوم:
rindedسومشخص مفرد:
rindsوجه وصفی حال:
rindingشکل جمع:
rindsپوست، قشر، ظاهر، پوسته بیرونی هرچیزی، پوست کندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
rind of Dutch cheese
پوستهی پنیر هلندی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rind» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rind