فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rind

raɪnd raɪnd raɪnd raɪnd

گذشته‌ی ساده:

rinded

شکل سوم:

rinded

سوم‌شخص مفرد:

rinds

وجه وصفی حال:

rinding

شکل جمع:

rinds

معنی و نمونه‌جمله

noun

پوست، قشر، ظاهر، پوسته بیرونی هرچیزی، پوست کندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

rind of Dutch cheese

پوسته‌ی پنیر هلندی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rind

  1. noun the outer covering of a fruit
    Synonyms:
    skin covering coating layer peel surface crust shell husk hull bark cortex epicarp integument
    Antonyms:
    inside interior center

ارجاع به لغت rind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rind

لغات نزدیک rind

پیشنهاد بهبود معانی