آخرین به‌روزرسانی:

Coating

ˈkoʊt̬ɪŋ ˈkəʊtɪŋ

گذشته‌ی ساده:

coated

شکل سوم:

coated

سوم‌شخص مفرد:

coats

شکل جمع:

coatings

معنی‌ها

noun

روکش، پوشش

noun

پوشش، روکش (رنگ یا چیزهای دیگر)، اندود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coating

  1. noun covering
    Synonyms:
    layer sheet coat skin film blanket cover finish veneer glaze varnish crust membrane dusting lamination bloom patina encrustation

ارجاع به لغت coating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coating

لغات نزدیک coating

پیشنهاد بهبود معانی