گذشتهی ساده:
sheetedشکل سوم:
sheetedسومشخص مفرد:
sheetsوجه وصفی حال:
sheetingشکل جمع:
sheetsملحفه، ملافه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی متوسط
I wash the sheets once a week.
هفتهای یک بار ملافهها را میشویم.
The baby rolled around on the soft sheets.
بچه روی ملحفههای نرم غلت زد.
صفحه، لایهی نازک، ورق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A sheet of metal covered the roof of the shed.
یک صفحهی فلزی، سقف انبار را پوشانده بود.
Sheets of ice formed on the river overnight.
درطول شب، لایههای یخ روی رودخانه شکل گرفتند.
sheet iron
آهن ورق
a cookie sheet
صفحهی شیرینیپزی
برگه، ورق، صفحه (کاغذ)
She wrote her address on a sheet of paper.
آدرس خود را روی ورق کاغذ نوشت.
He folded the sheet of paper and put it in his pocket.
او برگه را تا کرد و در جیبش گذاشت.
two sheets of pink paper
دو برگ کاغذ صورتی رنگ
برگه (از کاغذی که روی آن چیزی چاپ شده)
The teacher handed out sheets of homework to the students.
معلم، برگههای تکلیف را بین دانشآموزان توزیع کرد.
Every employee received a sheet summarizing the new company policies.
هر کارمند، برگهای که سیاستهای جدید شرکت را خلاصه میکرد، دریافت کرد.
آبوهوا رگبار شدید، باران سیلآسا، بارش شدید
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
We got soaked because the rain was coming down in sheets.
چون باران شدید میبارید، کاملاً خیس شدیم.
Sheets of rain made driving very difficult.
باران سیلآسا، رانندگی را بسیار سخت کرد.
شدید باریدن، رگباری باریدن، سیلآسا باریدن، با شدت باریدن
It was sheeting down all afternoon.
تمام بعدازظهر، باران شدیدی میبارید.
The rain sheeted across the town.
بارش رگباری باران، سراسر شهر را در بر گرفت.
(انگلیس) روپوش مبل (برای اینکه گرد نگیرد)
کشیدن و سفت کردن بادبان بهطوریکه تا حد ممکن صاف باشد
سفید همچون ملافهی سفید (بهویژه در اثر ترس و غیره)، مثل گچ
شکل جمع sheet در زبان انگلیسی sheets است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sheet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sheet