فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sheet

ʃiːt ʃiːt

شکل جمع:

sheets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

ورقه، ورق، صفحه، ملافه، تخته، پهنه، سطح

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

I wash the sheets once a week.

هفته‌ای یک بار ملافه‌ها را می‌شویم.

two sheets of pink paper

دو برگ کاغذ صورتی رنگ

نمونه‌جمله‌های بیشتر

sheet iron

آهن ورق

a cookie sheet

صفحه‌ی شیرینی‌پزی

verb - transitive

ملافه کردن، ورقه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sheet

  1. noun coating, covering; page
    Synonyms:
    layer coat covering overlay area surface page piece foil leaf expanse stretch film membrane panel plate slab sweep blanket lamina ply stratum veneer

Idioms

sheet home

کشیدن و سفت کردن بادبان به‌طوری‌که تا حد ممکن صاف باشد

ارجاع به لغت sheet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sheet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sheet

لغات نزدیک sheet

پیشنهاد بهبود معانی