با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Panel

    ˈpænl ˈpænl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      paneled

    • شکل سوم:

      paneled

    • سوم‌شخص مفرد:

      panels

    • وجه وصفی حال:

      paneling

    • شکل جمع:

      panels

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C1
    هیئت، هیئت منصفه، گروه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - a panel of experts
    - هیئتی از کارشناسان
    - an advisory panel
    - گروه مشاوره
    noun countable
    نرده
    noun countable
    قاب، تابلو، تخته
    - a wall made of plywood panels
    - دیواری ساخته‌شده از تخته‌های چندلا
    - an aircraft's control panel
    - تابلوی فرمان هواپیما
    verb - transitive
    مبله کردن، مزین کردن، مجهز کردن
    - The walls were panelled with oak.
    - دیوارها با چوب بلوط روکش شده بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد panel

    1. noun committee
      Synonyms: board, bureau, cabinet, commission, consultants, council, forum, group, jury, representatives, task force, tribunal

    ارجاع به لغت panel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «panel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/panel

    لغات نزدیک panel

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی