گذشتهی ساده:
groupedشکل سوم:
groupedسومشخص مفرد:
groupsوجه وصفی حال:
groupingشکل جمع:
groupsدسته، گروه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
The birds flew in a tight group to stay safe from predators.
پرندگان در دستهی متراکم پرواز کردند تا از شکارچیان در امان بمانند.
She bought a gift for a group of coworkers on their retirement.
او هدیهای برای گروهی از همکارانش به مناسبت بازنشستگیشان خرید.
a dance group
گروه رقص
a group of houses
چند منزل
group discussion
بحث گروهی
group tendencies
گرایشهای گروهی
a group of rascals
یک مشت اراذل و اوباش
various social groups
طبقات اجتماعی گوناگون
موسیقی گروه موسیقی، گروه نوازندگان (معمولاً موسیقی پاپ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The jazz group performed beautifully at the festival.
گروه جز در جشنواره بهطور زیبایی اجرا کردند.
The music teacher encouraged students to form a small group to perform at the school concert.
معلم موسیقی دانشآموزان را تشویق کرد تا گروه کوچکی تشکیل دهند و در کنسرت مدرسه اجرا کنند.
کسبوکار گروه شرکتها
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کسبوکار
The bank formed a financial group with several subsidiaries to manage investments more effectively.
بانک، گروه مالیای با چند شرکت تابعه تشکیل داد تا سرمایهگذاریها را مؤثرتر مدیریت کند.
The automotive group includes companies that produce engines, tires, and car accessories.
گروه خودروسازی شامل شرکتهایی است که موتور، لاستیک و لوازم جانبی خودرو تولید میکنند.
فوتبال گروه تیمها
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی فوتبال
The tournament organizers divided the 16 teams into four groups of four.
برگزارکنندگان مسابقه، ۱۶ تیم را به چهار گروه چهارتایی تقسیم کردند.
Our team finished second in a tough group, but still qualified for the next round.
تیم ما در گروهی سخت دوم شد، اما همچنان به مرحلهی بعدی راه یافت.
گروهبندی کردن، جمع کردن، گردآوری کردن، دستهبندی کردن، کنار هم قرار دادن
I grouped the books on the shelf by genre to make them easier to find.
کتابها را روی قفسه بر اساس ژانر گروهبندی کردم تا پیدا کردنشان آسانتر شود.
They were grouped into three kinds.
آنها در سه نوع دستهبندی شده بودند.
Foreign students tended to group together.
دانشجویان تمایل داشتند که با هم محشور باشند.
to group workers according to age
کارگران را از نظر سن گروهبندی کردن
بیمهی گروهی
گذشتهی ساده group در زبان انگلیسی grouped است.
شکل سوم group در زبان انگلیسی grouped است.
شکل جمع group در زبان انگلیسی groups است.
وجه وصفی حال group در زبان انگلیسی grouping است.
سومشخص مفرد group در زبان انگلیسی groups است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «group» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/group