با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Groundwork

ˈɡraʊndwɜrːk ˈɡraʊndwɜːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( basis ، foundation ) زمینه، اساس، پایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the groundworks of British history
- پایه‌های تاریخ انگلیس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد groundwork

  1. noun basis, fundamentals
    Synonyms: ABCs, background, base, bedrock, cornerstone, footing, foundation, ground, infrastructure, origin, preliminaries, preparation, root, substratum, underpinning, understructure

ارجاع به لغت groundwork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «groundwork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/groundwork

لغات نزدیک groundwork

پیشنهاد بهبود معانی