فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Groundwork

ˈɡraʊndwɜrːk ˈɡraʊndwɜːk

معنی و نمونه‌جمله

noun

( basis ، foundation ) زمینه، اساس، پایه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the groundworks of British history

پایه‌های تاریخ انگلیس

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد groundwork

  1. noun basis, fundamentals
    Synonyms:
    foundation base ground origin root cornerstone fundamentals background preparation ABCs footing infrastructure bedrock underpinning substratum understructure

ارجاع به لغت groundwork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «groundwork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/groundwork

لغات نزدیک groundwork

پیشنهاد بهبود معانی