شکل جمع:
preparationsتهیه، تدارک، آمادهسازی، آمادگی، تمهید، تهیه مقدمات، اقدام مقدماتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the preparation of land for cultivation
آمادهسازی زمین برای کشت
She spent several years in the preparation of this literary masterpiece.
چندین سال را صرف تدوین این شاهکار ادبی کرد.
war preparations
تدارکات جنگی
I can't pass this exam without preparation.
بدون آمادگی نمیتوانم در این امتحان قبول شوم.
آمادهسازی دارو برای استفاده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
skill in the preparation of herbal drugs
مهارت در درست کردن داروهای گیاهی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preparation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preparation