گذشتهی ساده:
manufacturedشکل سوم:
manufacturedسومشخص مفرد:
manufacturesوجه وصفی حال:
manufacturingساخت، مصنوع، تولید، فرآورده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
the manufacture of steel
ساختن پولاد
the manufacturing sector of our economy
بخش فروردگر (تولید صنعتی) اقتصاد ما
دست ساخت، کالا، محصول (صنعتی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He imports different manufactures.
او کالاهای گوناگونی را وارد میکند.
ساختن (با دست یا ماشین و به مقدار زیاد)،، تولید کردن، ساختن، عمل آوردن، جعل کردن، بافتن، (پولاد و پشم و غیره را) قابل مصرف کردن، پرداخت کردنا، (با تداعی منفی) از خود درآوردن
Bicycles are manufactured in this factory.
در این کارخانه دوچرخه میسازند.
They manufacture different kinds of shoes.
آنها انواع کفشها را تولید میکنند.
a government-manufactured lie
دروغ ساخته و پرداختهی دولت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manufacture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manufacture