با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Manufacture

ˌmænjəˈfæktʃər ˌmænjəˈfæktʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    manufactured
  • شکل سوم:

    manufactured
  • سوم‌شخص مفرد:

    manufactures
  • وجه وصفی حال:

    manufacturing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
ساخت، مصنوع، تولید، فرآورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the manufacture of steel
- ساختن پولاد
- the manufacturing sector of our economy
- بخش فروردگر (تولید صنعتی) اقتصاد ما
noun plural
دست ساخت، کالا، محصول (صنعتی)
- He imports different manufactures.
- او کالاهای گوناگونی را وارد می‌کند.
verb - transitive
ساختن (با دست یا ماشین و به مقدار زیاد)،، تولید کردن، ساختن، عمل آوردن، جعل کردن، بافتن، (پولاد و پشم و غیره را) قابل مصرف کردن، پرداخت کردنا، (با تداعی منفی) از خود درآوردن
- Bicycles are manufactured in this factory.
- در این کارخانه دوچرخه می‌سازند.
- They manufacture different kinds of shoes.
- آن‌ها انواع کفش‌ها را تولید می‌کنند.
- a government-manufactured lie
- دروغ ساخته و پرداخته‌ی دولت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manufacture

  1. verb build, produce
    Synonyms: accomplish, assemble, carve, cast, cobble, complete, compose, construct, create, execute, fabricate, fashion, forge, form, frame, fudge together, machine, make, make up, mass-produce, mill, mold, prefab, process, put together, shape, synthesize, throw together, tool, turn out
    Antonyms: destroy, ruin
  2. verb concoct, invent
    Synonyms: contrive, cook up, create, devise, fabricate, hatch, make up, produce, think up, trump up
  3. noun production
    Synonyms: of processed goods accomplishment, assembling, assembly, casting, completion, composing, composition, construction, creation, doing, erection, fabrication, finishing, forging, formation, making, mass-production, preparing, produce, tooling

ارجاع به لغت manufacture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manufacture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manufacture

لغات نزدیک manufacture

پیشنهاد بهبود معانی