گذشتهی ساده:
fabricatedشکل سوم:
fabricatedسومشخص مفرد:
fabricatesوجه وصفی حال:
fabricatingساختن، بافتن و از کار در آوردن، تقلید و جعل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In this factory they fabricate surgical instruments.
در این کارخانه ابزار جراحی میسازند.
This house is fabricated out of plastic materials.
این خانه از مواد پلاستیکی ساخته شده است.
fabricating sheet iron into plates
تبدیل آهن ورق به بشقاب
to fabricate a bridge of steel beams
ساختن پل با تیرهای پولادی
She fabricated a story to justify her absence.
برای توجیه غیبت خود داستانی سرهم کرد.
They fabricated my signature.
امضای مرا جعل کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fabricate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fabricate