گذشتهی ساده:
composedشکل سوم:
composedسومشخص مفرد:
composesوجه وصفی حال:
composingموسیقی آهنگسازی کردن، سرودن، نوشتن، تألیف کردن، خلق کردن (موسیقی، شعر و...)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
The artist composed a beautiful symphony inspired by nature.
هنرمند، سمفونی زیبایی با الهام از طبیعت خلق کرد.
She composes poetry in her free time.
او در وقت آزادش شعر میسراید.
He composed this poem in one day.
او این شعر را یکروزه نگاشت (سرود).
the tunes which he composed
آهنگهایی که او تصنیف کرد
تشکیل دادن، متشکل بودن، شامل بودن، جزئی از چیزی بودن، ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team is composed mainly of young players.
تیم عمدتاً از بازیکنان جوان تشکیل شده است.
This mortar is composed of lime, sand, and water.
این ملات از آهک و شن و آب ترکیب شده است.
چیدمان کردن، صفحهآرایی کردن
He composed the newsletter using specialized software.
او خبرنامه را با استفاده از نرمافزار مخصوص صفحهآرایی کرد.
The book was carefully composed to ensure clarity and readability.
کتاب با دقت چیده شده بود تا وضوح و خوانایی آن تضمین شود.
متشکل بودن از
تصنیف کردن یک قطعه
خود را آرام کردن، خود را جمعوجور کردن، خود را کنترل کردن
گذشتهی ساده compose در زبان انگلیسی composed است.
شکل سوم compose در زبان انگلیسی composed است.
وجه وصفی حال compose در زبان انگلیسی composing است.
سومشخص مفرد compose در زبان انگلیسی composes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compose