آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Compose

kəmˈpoʊz kəmˈpəʊz

گذشته‌ی ساده:

composed

شکل سوم:

composed

سوم‌شخص مفرد:

composes

وجه وصفی حال:

composing

معنی compose | جمله با compose

verb - intransitive adverb B2

سرودن، ساختن، درست کردن، تصنیف کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

This mortar is composed of lime, sand, and water.

این ملات از آهک و شن و آب ترکیب شده است.

He composed this poem in one day.

او این شعر را یک‌روزه نگاشت (سرود).

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the tunes which he composed

آهنگ‌هایی که او تصنیف کرد

to compose account differences

اختلاف حساب‌ها را برطرف کردن

Don't cry! compose yourself!

گریه نکن! خودت را جمع و جور کن!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد compose

  1. verb be part of construction
    Synonyms:
    be part of be made of make up constitute comprise form make consist of belong to build construct fashion compound go into enter in be an element of merge in be an adjunct

Collocations

be composed of

متشکل بودن از

سوال‌های رایج compose

گذشته‌ی ساده compose چی میشه؟

گذشته‌ی ساده compose در زبان انگلیسی composed است.

شکل سوم compose چی میشه؟

شکل سوم compose در زبان انگلیسی composed است.

وجه وصفی حال compose چی میشه؟

وجه وصفی حال compose در زبان انگلیسی composing است.

سوم‌شخص مفرد compose چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد compose در زبان انگلیسی composes است.

ارجاع به لغت compose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compose

لغات نزدیک compose

پیشنهاد بهبود معانی