آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Conceive

    kənˈsiːv kənˈsiːv

    گذشته‌ی ساده:

    conceived

    شکل سوم:

    conceived

    سوم‌شخص مفرد:

    conceives

    وجه وصفی حال:

    conceiving

    معنی conceive | جمله با conceive

    verb - transitive C2

    درک کردن، فهمیدن، برداشت کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    I cannot conceive why he did it.

    نمی‌توانم بفهمم چرا این کار را کرد.

    It is difficult for some people to conceive the concept of time travel.

    درک کردن مفهوم سفر در زمان برای بعضی از افراد سخت است.

    verb - transitive

    تصور کردن، تخیل کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He could not conceive of such an accident happening to him.

    او تصور نمی‌کرد که چنین حادثه‌ای برایش روی دهد.

    verb - intransitive verb - transitive

    آبستن شدن، بارور شدن، باردار شدن

    His wife is not able to conceive.

    همسرش نمی‌تواند باردار شود.

    I was conceived (by my mother) in the month of Bahman.

    مادرم در بهمن مرا آبستن شد.

    verb - transitive

    به فکر خطور دادن، اندیشیدن، در فکر پروردن، (در مغز) تکوین یافتن، اندیش‌زایی کردن

    It was then that I conceived the idea of running away.

    در آن هنگام بود که فکر فرار به مغزم خطور کرد.

    verb - transitive

    معتقد بودن، باور داشتن

    We could not conceive that someday we would need him.

    ما نمی‌توانستیم باور کنیم که روزی به او نیازمند خواهیم شد.

    verb - transitive

    بیان کردن، نگاشتن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد conceive

    1. verb understand
      Synonyms:
      get take catch follow feel believe assume suppose expect imagine understand realize perceive appreciate grasp comprehend judge deem reckon gather suspect accept apprehend envisage fancy compass dig twig
      Antonyms:
      not believe misunderstand
    1. verb create
      Synonyms:
      form produce develop imagine design devise make up originate think up contrive project envision envisage visualize realize purpose consider ponder meditate speculate ruminate brainstorm cogitate dream up cook up image feature depicture formulate spark become pregnant spitball trump up head trip fancy
      Antonyms:
      destroy abort

    لغات هم‌خانواده conceive

    noun
    conception
    adjective
    conceivable
    verb - transitive
    conceive

    سوال‌های رایج conceive

    گذشته‌ی ساده conceive چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده conceive در زبان انگلیسی conceived است.

    شکل سوم conceive چی میشه؟

    شکل سوم conceive در زبان انگلیسی conceived است.

    وجه وصفی حال conceive چی میشه؟

    وجه وصفی حال conceive در زبان انگلیسی conceiving است.

    سوم‌شخص مفرد conceive چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد conceive در زبان انگلیسی conceives است.

    ارجاع به لغت conceive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conceive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conceive

    لغات نزدیک conceive

    • - conceivable
    • - conceivably
    • - conceive
    • - concelebrate
    • - concent
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.