آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Project

    ˈprɑːdʒekt prəˈdʒekt ˈprɒdʒekt prəˈdʒekt

    گذشته‌ی ساده:

    projected

    شکل سوم:

    projected

    سوم‌شخص مفرد:

    projects

    وجه وصفی حال:

    projecting

    شکل جمع:

    projects

    معنی project | جمله با project

    noun countable B2

    طرح، نقشه، پروژه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    an agricultural project

    طرح کشاورزی

    a new industrial project

    یک طرح جدید صنعتی

    verb - transitive

    نقشه کشیدن، طرح‌ریزی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Help from the private sector is also important in projecting school building programs.

    در برنامه‌ریزی ساختمان مدارس کمک بخش خصوصی نیز اهمیت دارد.

    verb - transitive verb - intransitive

    جلو انداختن، پیش افکندن، پرتاب کردن

    a fountain that projects the water 20 meters into the air

    فوارهای که آب را 20 متر به هوا می‌پراند

    He projected the film on the screen.

    فیلم را روی پرده انداخت.

    verb - transitive

    پیش‌بینی کردن

    our projected trip to London

    سفر پیش‌بینی‌شده‌ی ما به لندن

    verb - transitive

    صدا را رسا کردن، احساسات و افکار خود را بیان کردن

    Theatre actors must learn how to project their voice.

    بازیگران تئاتر باید یاد بگیرند که چگونه صدای خود را رسا کنند.

    an actor who can project his feelings

    هنرپیشه‌ای که می‌تواند احساسات خود را بیان کند

    verb - intransitive

    بیرون زدن، پیش آمدن، برامدگی داشتن

    His toes were projecting out of his torn socks.

    انگشتانش از جوراب پاره‌اش بیرون زده بودند.

    The iron beam projects from the wall.

    تیرآهن از دیوار بیرون زده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد project

    1. noun undertaking, work
      Synonyms:
      job business task activity matter thing venture concern deal plan assignment enterprise scheme program design proposal proposition aim intention blueprint outline game plan strategy setup affair exploit feat adventure baby pet
    1. verb plan
      Synonyms:
      think intend propose design devise arrange contrive map out frame outline scheme forecast predict calculate estimate envision see imagine visualize contemplate conceive image reckon purpose blueprint draft diagram delineate gauge cast chart extrapolate feature predetermine envissage
    1. verb bulge, hang out
      Synonyms:
      stick out stand out protrude extend jut poke pop out push out hang over overhang thrust out be prominent protuberate be conspicuous beetle pout lengthen prolong stretch out
      Antonyms:
      cave in
    1. verb throw, discharge
      Synonyms:
      pitch hurl propel launch fling shoot cast heave transmit discharge
      Antonyms:
      keep

    سوال‌های رایج project

    گذشته‌ی ساده project چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده project در زبان انگلیسی projected است.

    شکل سوم project چی میشه؟

    شکل سوم project در زبان انگلیسی projected است.

    شکل جمع project چی میشه؟

    شکل جمع project در زبان انگلیسی projects است.

    وجه وصفی حال project چی میشه؟

    وجه وصفی حال project در زبان انگلیسی projecting است.

    سوم‌شخص مفرد project چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد project در زبان انگلیسی projects است.

    ارجاع به لغت project

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «project» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/project

    لغات نزدیک project

    • - prohibitiveness
    • - prohibitory
    • - project
    • - project management
    • - project manager
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.