گذشتهی ساده:
sectionedشکل سوم:
sectionedسومشخص مفرد:
sectionsوجه وصفی حال:
sectioningشکل جمع:
sectionsمقطع، بخش، برش، قسمت، قطعه، ناحیه، سهم (بخشی از چیزی)
Each chapter of this book is divided into ten sections.
هر فصل این کتاب به ده بخش تقسیم شده است.
The emergency exit is located at the back section of the building.
خروجی اضطراری در قسمت پشتی ساختمان قرار دارد.
The article is divided into several sections for easier reading.
مقاله به چندین قسمت تقسیم شده است تا خواندن آن راحتتر باشد.
chop the stalks into small sections!
ساقهها را به قطعات کوچک ببر!
a section of this law
بخشی از این قانون
in various sections of the U.S.
در نواحی مختلف ایالات متحده
an orange section
یک پر پرتقال
a section of melon
یک قاچ خربزه
a newspaper's sports section
بخش ورزشی روزنامه
the commercial section of the French Embassy
بخش بازرگانی سفارت فرانسه
a bookcase in five sections
قفسهی کتاب که دارای پنج قسمت است
بخش، گروه، دسته (گروهی از نوازندگانی که یک ساز را میزنند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The band was divided into different sections, each focused on their respective instruments.
گروه موسیقی به دستههای مختلف تقسیم شده بود که هرکدام بر روی سازهای خود تمرکز داشتند.
The conductor signaled to the string section to play more softly.
رهبر ارکستر به بخش سازهای زهی علامت داد که آرامتر بنوازند.
the string instrument section
گروه نوازندگان سازهای زهی
پزشکی برش (در عمل جراحی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The doctor explained the necessity of making a section to access the affected area.
پزشک توضیح داد که ایجاد برش برای دسترسی به ناحیهی آسیبدیده ضروری است.
The surgeon made a small section in the abdomen to perform the surgery.
جراح، برش کوچکی در شکم ایجاد کرد تا عمل جراحی را انجام دهد.
پزشکی سزارین
Many women today choose a C-section due to concerns about vaginal delivery.
امروزه بسیاری از زنان بهدلیل نگرانیهایی دربارهی زایمان طبیعی، سزارین را انتخاب میکنند.
The recovery time after a C-section is generally longer than after a vaginal birth.
زمان بهبودی پساز عمل سزارین معمولاً از زایمان طبیعی طولانیتر است.
زیستشناسی برش (بخش بریدهشدهی نازکی از چیزی که برای بررسی ساختار آن استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
The plant's leaf was sliced into thin sections for closer examination.
برگ گیاه برشهای نازکی خورده بود تا مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد.
In biology class, we learned how to prepare sections of tissues for microscopic analysis.
در کلاس زیستشناسی، یاد گرفتیم چگونه برشهای نازکی از بافتها برای تجزیهوتحلیل زیر میکروسکوپ تهیه کنیم.
زمینشناسی معماری مقطع، نما (مدل یا طرحی از چیزی برای نمایش ساختار آن)
In the geological report, the section of the mountain revealed layers of sedimentary rock.
در گزارش زمینشناسی، مقطعی از کوه، لایههایی از سنگهای رسوبی را نشان داد.
A section of the human heart was displayed in the biology textbook to highlight its chambers.
نمایی از قلب انسان در کتاب زیستشناسی نمایش داده شده بود تا بخشهای آن را نشان دهد.
برش، مقطع (شکل ایجادشده از جسمی هنگامی که به چند بخش برش خورده)
He analyzed the geometric section of the beam to determine stress distribution.
او برش هندسی تیر را برای تعیین توزیع تنش تحلیل کرد.
The section of the pyramid when cut horizontally is a square.
مقطع هرم وقتی بهصورت افقی بریده شود، مربع است.
قسمت کردن، برش دادن، بخش کردن، قاچ کردن
they sectioned a plant stem for examination.
آنها ساقهی گیاهی را برای بررسی قطعهقطعه کردند.
Pari sectioned the watermelon.
پری هندوانه را قاچ کرد.
انگلیسی بریتانیایی بستری کردن (بهصورت اجباری برای درمان و جلوگیری از آسیب رساندن بیمار به دیگران)
She had to be sectioned for her own safety.
برای حفظ جان خودش، او را بستری کردند.
His family was relieved when he was finally sectioned and received the care he needed.
وقتی بالاخره بستری شد و درمان لازم را دریافت کرد، خانوادهاش آسودهخاطر شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «section» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/section