شکل جمع:
localitiesجا، محل خاص، محل، موضع، مکان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A locality rich in mineral springs.
سرزمینی که از لحاظ چشمههای معدنی غنی است.
localities of heavy rainfall
نواحی باران سنگین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «locality» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/locality