شکل جمع:
areasمساحت، سطح
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
the area of a triangle
مساحت مثلث
ناحیه، منطقه، بخش، محوطه، (فوتبال) محوطه جریمه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Lori dialect predominates in this area.
در این ناحیه گویش لری رواج دارد.
a painful red area on his left thigh
ناحیهی قرمز و دردناکی روی ران چپش
Darband is located in a mountainous area.
دربند در منطقهای کوهستانی قرار دارد.
the dining area in the corner of the kitchen
بخش نهارخوری در گوشهی آشپزخانه
auditory area
مرکز شنوایی
(پژوهش یا تحصیل) رشته، زمینه
His area of specialization is English Literature.
رشتهی تخصصی او ادبیات انگلیسی است.
Rahim has expertise in all areas of agriculture.
رحیم در همهی زمینههای کشاورزی تبحر دارد.
(مجازی)(شناخت و تحقیق) حوزه، پهنه، زمینه، عرصه، ساحت، میدان، قلمرو
(معماری) حیاط خلوت، نورگیر، محوطه
children's play area in a park
محوطهی بازی کودکان در پارک
the city's commercial area
محلهی بازرگانی شهر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «area» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/area