امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Area

ˈeriə ˈeəriə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    areas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
مساحت، سطح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the area of a triangle
- مساحت مثلث
noun countable
ناحیه، منطقه، بخش، محوطه، (فوتبال) محوطه جریمه
- The Lori dialect predominates in this area.
- در این ناحیه گویش لری رواج دارد.
- a painful red area on his left thigh
- ناحیه‌ی قرمز و دردناکی روی ران چپش
- Darband is located in a mountainous area.
- دربند در منطقه‌ای کوهستانی قرار دارد.
- the dining area in the corner of the kitchen
- بخش نهارخوری در گوشه‌ی آشپزخانه
- auditory area
- مرکز شنوایی
noun countable
(پژوهش یا تحصیل) رشته، زمینه
- His area of specialization is English Literature.
- رشته‌ی تخصصی او ادبیات انگلیسی است.
- Rahim has expertise in all areas of agriculture.
- رحیم در همه‌ی زمینه‌های کشاورزی تبحر دارد.
noun countable
(مجازی)(شناخت و تحقیق) حوزه، پهنه، زمینه، عرصه، ساحت، میدان، قلمرو
noun countable
(معماری) حیاط خلوت، نورگیر، محوطه‌
- children's play area in a park
- محوطه‌ی بازی کودکان در پارک
- the city's commercial area
- محله‌ی بازرگانی شهر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد area

  1. noun extent, scope of a surface
    Synonyms:
    breadth compass distance expanse field operation range size space sphere stretch width
  1. noun region, district
    Synonyms:
    belt block city county division domain dominion enclosure field kingdom locality neck of the woods neighborhood parcel patch plot precinct principality quarter section sector sphere square state stretch territory township tract turf vicinity ward zone

ارجاع به لغت area

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «area» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/area

لغات نزدیک area

پیشنهاد بهبود معانی