گذشتهی ساده:
squaredشکل سوم:
squaredسومشخص مفرد:
squaresوجه وصفی حال:
squaringشکل جمع:
squaresصفت تفضیلی:
squarerصفت عالی:
squarestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سر و سامان دادن
(در مشتزنی) گارد گرفتن، حالت دفاعی گرفتن
(بهویژه در مشتزنی) حالت تدافعی یا تهاجمی به خود گرفتن، گارد گرفتن
1- (حساب را) تسویه کردن، کاری را فیصله دادن 2- حالت مخالفت به خود گرفتن، خود را برای زد و خورد جمع و جور کردن
1- عمود (بر چیزی)، در حالت 90 درجه 2- (عامیانه) منصفانه، صادقانه
1- غیرعمود، مایل، کمتر از 90 درجه 2- (عامیانه) ناجور، ناسازگار، نامتوافق، نامنظم
1- (در هندسهی اقلیدسی غیرممکن است) دایره را تربیع کردن 2- کار ظاهراً غیرممکن را انجام دادن، به کار غیرممکن پرداختن
صادقانه و خالصانه، بیشیلهپیله، جوانمردانه، عادلانه و منصفانه، در کمال درستی و صداقت، درست و قانونی
1- عمود (بر چیزی)، در حالت 90 درجه 2- (عامیانه) منصفانه، صادقانه
1- غیرعمود، مایل، کمتر از 90 درجه 2- (عامیانه) ناجور، ناسازگار، نامتوافق، نامنظم
(عامیانه) اشتباه خود را جبران کردن، خسارت دادن، پوزش خواستن
1- (در هندسهی اقلیدسی غیرممکن است) دایره را تربیع کردن 2- کار ظاهراً غیرممکن را انجام دادن، به کار غیرممکن پرداختن
صادقانه و خالصانه، بیشیلهپیله، جوانمردانه، عادلانه و منصفانه، در کمال درستی و صداقت، درست و قانونی
سر خانهی اول برگشتن، از اول شروع کردن، به نقطهی شروع برگشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «square» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/square