امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reactionary

riˈækʃneri riˈækʃənri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
ارتجاعی، استبدادی، مرتجع، آدم مرتجع، واکشنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reactionary

  1. adjective conservative
    Synonyms:
    counterrevolutionary die-hard obscurantist old-line orthodox regressive retrogressive right rightist rigid standpat tory traditional traditionalistic
    Antonyms:
    liberal progressive radical
  1. noun person who is politically conservative
    Synonyms:
    bitter-ender counterrevolutionary diehard hard hat intransigent obscurantist reactionist rightist right-winger royalist standpatter Tory traditionalist ultraconservative
    Antonyms:
    liberal progressive radical

لغات هم‌خانواده reactionary

ارجاع به لغت reactionary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reactionary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reactionary

لغات نزدیک reactionary

پیشنهاد بهبود معانی