گذشتهی ساده:
reactedشکل سوم:
reactedسومشخص مفرد:
reactsوجه وصفی حال:
reactingواکنش نشان دادن، عکسالعمل نشان دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
She reacted angrily.
او با عصبانیت واکنش نشان داد.
He reacted calmly and diplomatically when faced with a difficult situation at work.
وقتی که در محل کار با شرایط سختی مواجه شد، بهآرامی و سیاستمآبانه عکسالعمل نشان داد.
حساسیت نشان دادن، واکنش نشان دادن (به دارو و مواد خوراکی و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Whenever I eat shellfish, I react by breaking out in hives and feeling nauseous.
هر وقت که صدف میخورم، با کهیر زدن و احساس تهوع به آن حساسیت نشان میدهم.
The patient may react to the drug with a mild rash or more severe symptoms such as anaphylaxis.
بیمار ممکن است با بثورات خفیف یا علائم شدیدتری مانند آنافیلاکسی به دارو واکنش نشان دهد.
شیمی فعل و انفعال کردن، واکنش کردن، واکنش نشان دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
An acid can react with a base to form a salt.
یک اسید میتواند با یک باز واکنش داده و نمک تشکیل دهد.
When exposed to heat, the metal began to react and change color.
وقتی فلز در معرض گرما قرار گرفت، شروع به واکنش کرد و تغییر رنگ داد.
اقتصاد کاهش یافتن، ریزش کردن (بعد از افزایش) (مربوط به بازار سهام و رمزارز و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The crypto market reacted dramatically yesterday.
بازار کریپتو دیروز بعد از افزایشی که داشت، بهشدت ریزش کرد.
The sudden increase in interest rates caused the market to react swiftly.
با افزایش ناگهانی نرخ بهره، بازار بهسرعت کاهشی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «react» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/react