گذشتهی ساده:
acknowledgedشکل سوم:
acknowledgedسومشخص مفرد:
acknowledgesوجه وصفی حال:
acknowledgingاذعان کردن، اعتراف کردن، تصدیق کردن، اقرار کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
the judge acknowledged the rightness of their claim.
قاضی درست بودن ادعای آنها را تصدیق کرد.
finally the government acknowledged that...
سرانجام دولت اذعان کرد که...
جواب دادن، آشنایی دادن، جواب سلام دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He didn't acknowledge my presence.
او حضور مرا نادیده گرفت.
She did not acknowledge my greeting.
سلام مرا نشنیده گرفت.
رسید چیزی را اعلام کردن، (دریافت نامه و غیره را) اعلام کردن
محل گذاشتن، اعتنا کردن
we hereby acknowledge the receipt of your letter.
بدین وسیله وصول نامهی شما را اعلام میداریم.
قدردانی کردن، تشکر کردن، سپاسگزاری کردن
we acknowledged the nurse's kindness with a gift.
با تقدیم هدیهای از مهربانیهای پرستار قدردانی کردیم.
صحت یا قانونی بودن مدرکی را تصدیق کردن، تصدیق محضری کردن
to acknowledge a deed.
اعتبار سندی را تأیید کردن.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «acknowledge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acknowledge