گذشتهی ساده:
certifiedشکل سوم:
certifiedسومشخص مفرد:
certifiesوجه وصفی حال:
certifyingتصدیق کردن، صحت و سقم چیزی را معلوم کردن، شهادت کتبی دادن، مطمئن کردن، تضمین کردن، گواهی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I hereby certify the accuracy of the above statements.
بدین وسیله صحت مطالب فوق را گواهی میکنم.
His father was certified (insane) and spent the rest of his life in a mental hospital.
پدرش را دیوانه شناختند و بقیهی عمرش را در بیمارستان روانی سپری کرد.
two certified checks
دو چک تضمینی
to certify a teacher
برای یک معلم گواهینامه صادر کردن
گذشتهی ساده certify در زبان انگلیسی certified است.
شکل سوم certify در زبان انگلیسی certified است.
وجه وصفی حال certify در زبان انگلیسی certifying است.
سومشخص مفرد certify در زبان انگلیسی certifies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «certify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/certify