فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Authenticate

ɑːˈθent̬əkeɪt ɔːˈθentɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    authenticated
  • شکل سوم:

    authenticated
  • سوم شخص مفرد:

    authenticates
  • وجه وصفی حال:

    authenticating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    تصدیق کردن، تأیید کردن، صحه گذاشتن بر، موثق دانستن (هویت و سند و امضا و غیره)
    • - The Fast Dictionary asks its users to authenticate their email addresses by clicking on a verification link sent to their inbox.
    • - فست‌دیکشنری از کاربران خود می‌خواهد تا با کلیک روی لینک صحت‌سنجی ارسال‌شده به قسمت ورودی ایمیل، آدرس ایمیل خود را تأیید کنند.
    • - The security system required me to authenticate my password before granting me access to my personal files.
    • - سیستم امنیتی من را ملزم می‌کرد تا پیش از اینکه اجازه‌ی دسترسی به فایل‌های شخصی‌ام را به من بدهد، رمز عبورم را تصدیق کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد authenticate

  1. verb establish as real, genuine
    Synonyms: accredit, attest, authorize, bear out, certify, confirm, corroborate, endorse, guarantee, justify, prove, substantiate, validate, verify, vouch, warrant

لغات هم‌خانواده authenticate

ارجاع به لغت authenticate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «authenticate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/authenticate

لغات نزدیک authenticate

پیشنهاد بهبود معانی