آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ تیر ۱۴۰۴

    Verify

    ˈverɪfaɪ ˈverɪfaɪ

    گذشته‌ی ساده:

    verified

    شکل سوم:

    verified

    سوم‌شخص مفرد:

    verifies

    وجه وصفی حال:

    verifying

    معنی verify | جمله با verify

    verb - transitive C1

    تصدیق کردن، تأیید کردن، به ثبوت رساندن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Witnesses verified his claim.

    شهود ادعای او را تأیید کردند.

    to verify the authenticity of a document

    اصالت یک سند را به ثبوت رساندن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد verify

    1. verb confirm, validate
      Synonyms:
      check prove support validate justify establish certify test determine authenticate corroborate substantiate attest demonstrate document settle ascertain bear out make sure find out make certain hold up double-check check out check up check up on add up size size up eye eyeball peg pan out stand up try debunk
      Antonyms:
      disprove invalidate discredit

    لغات هم‌خانواده verify

    noun
    verification, verifier
    adjective
    verifiable
    verb - transitive
    verify

    سوال‌های رایج verify

    معنی verify به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Verify» در زبان فارسی به «تأیید کردن»، «صحت‌سنجی کردن» یا «راستی‌آزمایی کردن» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «verify» در زبان انگلیسی فعلی است که به معنای بررسی و اثبات درستی، صحت، یا اعتبار یک چیز به‌کار می‌رود. این فعل اغلب در زمینه‌هایی مانند فناوری، علوم، امور حقوقی، مالی و حتی مکالمات روزمره استفاده می‌شود. هنگامی که کسی می‌گوید: "Please verify your email address," منظور این است که از کاربر خواسته می‌شود با یک اقدام مشخص (مثلاً کلیک روی لینکی در ایمیل) تأیید کند که ایمیل واردشده واقعی و در اختیار خود اوست. بنابراین، verify به نوعی ابزار رسمی و ساختاری برای جلوگیری از خطا، جعل یا سوءاستفاده تلقی می‌شود.

    در دنیای فناوری اطلاعات و امنیت دیجیتال، «verify» نقش حیاتی دارد. فرآیند احراز هویت (authentication) در بسیاری از سامانه‌ها و اپلیکیشن‌ها با تأیید اطلاعات شخصی انجام می‌شود. به‌عنوان مثال، هنگام ورود به حساب کاربری، گاهی باید علاوه‌بر رمز عبور، یک کد یک‌بار مصرف (OTP) را وارد کنید؛ این یک روش برای تأیید هویت دو مرحله‌ای (two-factor verification) است. این نوع تأییدیه‌ها از امنیت کاربران محافظت می‌کنند و مانع از دسترسی غیرمجاز به داده‌های حساس می‌شوند.

    در حوزه‌های حقوقی و رسمی نیز، «verify» معنایی کلیدی دارد. در تنظیم قراردادها، اسناد رسمی یا شهادت‌های دادگاهی، لازم است صحت اطلاعات ارائه‌شده «تأیید» شود. در این زمینه، معمولاً اشخاص حقیقی یا حقوقی موظف‌اند مدارک معتبر ارائه دهند که بتوان با آن‌ها صحت گفته‌ها یا اطلاعات را راستی‌آزمایی کرد. به همین دلیل، «verification» در اسناد رسمی مترادف با صداقت، اعتبار و قانونی بودن است و نبود آن ممکن است منجر به مشکلات حقوقی شود.

    در زبان علمی، «verify» به مرحله‌ای از فرآیند تحقیق و آزمایش اشاره دارد که در آن، محقق بررسی می‌کند آیا نتایج به‌دست‌آمده با فرضیه یا انتظار اولیه همخوانی دارد یا نه. مثلاً در مهندسی نرم‌افزار، تیم‌های توسعه پس از نوشتن کد، مرحله‌ای به نام "Verification & Validation" دارند. در این مرحله، از صحت و عملکرد درست سیستم اطمینان حاصل می‌شود. در اینجا «verify» به این معناست که آیا محصول طبق مشخصات طراحی‌شده ساخته شده یا خیر.

    از لحاظ زبانی، فعل «verify» با اسامی مختلفی ترکیب می‌شود تا کاربردهای متنوع‌تری بیابد. عباراتی مانند "verify identity" (تأیید هویت)، "verify a claim" (تأیید یک ادعا)، یا "verify the source" (بررسی منبع) از نمونه‌های رایج آن هستند. این واژه همچنین نقش پررنگی در گفت‌وگوهای منطقی، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و تحلیل داده دارد. فرهنگ بررسی و تأیید منابع – به‌ویژه در عصر اطلاعات نادرست – باعث شده واژه‌ی «verify» نقشی جدی‌تر و حیاتی‌تر از گذشته در ارتباطات انسانی ایفا کند.

    گذشته‌ی ساده verify چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده verify در زبان انگلیسی verified است.

    شکل سوم verify چی میشه؟

    شکل سوم verify در زبان انگلیسی verified است.

    وجه وصفی حال verify چی میشه؟

    وجه وصفی حال verify در زبان انگلیسی verifying است.

    سوم‌شخص مفرد verify چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد verify در زبان انگلیسی verifies است.

    ارجاع به لغت verify

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «verify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/verify

    لغات نزدیک verify

    • - verification
    • - verifier
    • - verify
    • - verily
    • - verisimilar
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    hector heinous her crockery herbal here heterograft heritage heredity sprawling bitewing herself his histrionics hockey لذت لندن لخت مات کرلینگ مصلا قوام معجزه‌آسا مغرض ملاط تهوع منصوب موهن اهانت محاوره
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن ابزار تبدیل آدرس
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.