گذشتهی ساده:
verifiedشکل سوم:
verifiedسومشخص مفرد:
verifiesوجه وصفی حال:
verifyingتصدیق کردن، تأیید کردن، به ثبوت رساندن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Witnesses verified his claim.
شهود ادعای او را تأیید کردند.
to verify the authenticity of a document
اصالت یک سند را به ثبوت رساندن
کلمهی «Verify» در زبان فارسی به «تأیید کردن»، «صحتسنجی کردن» یا «راستیآزمایی کردن» ترجمه میشود.
واژهی «verify» در زبان انگلیسی فعلی است که به معنای بررسی و اثبات درستی، صحت، یا اعتبار یک چیز بهکار میرود. این فعل اغلب در زمینههایی مانند فناوری، علوم، امور حقوقی، مالی و حتی مکالمات روزمره استفاده میشود. هنگامی که کسی میگوید: "Please verify your email address," منظور این است که از کاربر خواسته میشود با یک اقدام مشخص (مثلاً کلیک روی لینکی در ایمیل) تأیید کند که ایمیل واردشده واقعی و در اختیار خود اوست. بنابراین، verify به نوعی ابزار رسمی و ساختاری برای جلوگیری از خطا، جعل یا سوءاستفاده تلقی میشود.
در دنیای فناوری اطلاعات و امنیت دیجیتال، «verify» نقش حیاتی دارد. فرآیند احراز هویت (authentication) در بسیاری از سامانهها و اپلیکیشنها با تأیید اطلاعات شخصی انجام میشود. بهعنوان مثال، هنگام ورود به حساب کاربری، گاهی باید علاوهبر رمز عبور، یک کد یکبار مصرف (OTP) را وارد کنید؛ این یک روش برای تأیید هویت دو مرحلهای (two-factor verification) است. این نوع تأییدیهها از امنیت کاربران محافظت میکنند و مانع از دسترسی غیرمجاز به دادههای حساس میشوند.
در حوزههای حقوقی و رسمی نیز، «verify» معنایی کلیدی دارد. در تنظیم قراردادها، اسناد رسمی یا شهادتهای دادگاهی، لازم است صحت اطلاعات ارائهشده «تأیید» شود. در این زمینه، معمولاً اشخاص حقیقی یا حقوقی موظفاند مدارک معتبر ارائه دهند که بتوان با آنها صحت گفتهها یا اطلاعات را راستیآزمایی کرد. به همین دلیل، «verification» در اسناد رسمی مترادف با صداقت، اعتبار و قانونی بودن است و نبود آن ممکن است منجر به مشکلات حقوقی شود.
در زبان علمی، «verify» به مرحلهای از فرآیند تحقیق و آزمایش اشاره دارد که در آن، محقق بررسی میکند آیا نتایج بهدستآمده با فرضیه یا انتظار اولیه همخوانی دارد یا نه. مثلاً در مهندسی نرمافزار، تیمهای توسعه پس از نوشتن کد، مرحلهای به نام "Verification & Validation" دارند. در این مرحله، از صحت و عملکرد درست سیستم اطمینان حاصل میشود. در اینجا «verify» به این معناست که آیا محصول طبق مشخصات طراحیشده ساخته شده یا خیر.
از لحاظ زبانی، فعل «verify» با اسامی مختلفی ترکیب میشود تا کاربردهای متنوعتری بیابد. عباراتی مانند "verify identity" (تأیید هویت)، "verify a claim" (تأیید یک ادعا)، یا "verify the source" (بررسی منبع) از نمونههای رایج آن هستند. این واژه همچنین نقش پررنگی در گفتوگوهای منطقی، روزنامهنگاری حرفهای و تحلیل داده دارد. فرهنگ بررسی و تأیید منابع – بهویژه در عصر اطلاعات نادرست – باعث شده واژهی «verify» نقشی جدیتر و حیاتیتر از گذشته در ارتباطات انسانی ایفا کند.
گذشتهی ساده verify در زبان انگلیسی verified است.
شکل سوم verify در زبان انگلیسی verified است.
وجه وصفی حال verify در زبان انگلیسی verifying است.
سومشخص مفرد verify در زبان انگلیسی verifies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «verify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/verify