گذشتهی ساده:
substantiatedشکل سوم:
substantiatedسومشخص مفرد:
substantiatesوجه وصفی حال:
substantiatingماهیت جسمانی دادن به، شکل مادی بخشیدن به، با دلیل و مدرک اثبات کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to substantiate a claim
ادعایی را اثبات کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «substantiate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/substantiate