امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Substantiation

səbˌstænt͡ʃiˈeɪʃn̩ səbˌstænʃɪˈeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تحقق، اثبات، تجسم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد substantiation

  1. noun That which confirms
    Synonyms:
    attestation authentication confirmation corroboration demonstration evidence proof testament testimonial testimony validation verification warrant
  1. noun A physical entity typifying an abstraction
    Synonyms:
    embodiment proof exteriorization externalization incarnation approval manifestation materialization confirmation validation objectification personalization personification vindication type prosopopeia verification check

لغات هم‌خانواده substantiation

ارجاع به لغت substantiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «substantiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/substantiation

لغات نزدیک substantiation

پیشنهاد بهبود معانی