آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Embodiment

ɪmˈbɑːdimənt ɪmˈbɒdɪmənt

معنی embodiment | جمله با embodiment

noun

تجسم، در برداری، تضمین، درج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

She is the embodiment of virtue.

او مظهر پاکدامنی است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد embodiment

ارجاع به لغت embodiment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embodiment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embodiment

لغات نزدیک embodiment

پیشنهاد بهبود معانی