آخرین به‌روزرسانی:

Conformation

ˌkɑːnfɔːrˈmeɪʃn ˌkɒnfɔːˈmeɪʃn

معنی

noun

تطبیق، برابری، سازش، توافق، ساخت، ترکیب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conformation

  1. noun shape
    Synonyms:
    form shape figure structure arrangement outline configuration formation frame build type anatomy framework symmetry

ارجاع به لغت conformation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conformation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conformation

لغات نزدیک conformation

پیشنهاد بهبود معانی