گذشتهی ساده:
figuredشکل سوم:
figuredسومشخص مفرد:
figuresشکل جمع:
figuresتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
افزودن بر، شامل کردن، به حساب آوردن
درصدد بودن، در نظر داشتن، انتظار داشتن
فهمیدن، یافتن، سر در آوردن، پیدا کردن
افزودن، جمع زدن
دادهها و فرتورها، واقعیات و تصاویر (یا اعداد)
چشمگیر بودن، تحتتأثیر قرار دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «figure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/figure