با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

کیک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • نوعی شیرینی که با آرد و تخم مرغ و شیر و غیره آماده می‌شود
  • فونتیک فارسی

    keyk
  • اسم
    غذا و آشپزی cake
    • - شری برایم کیک پخت.

    • - Sherry baked me a cake.
    • - برای درست کردن کیک دو فنجان آرد و یک فنجان شیر لازم خواهی داشت.

    • - To make the cake, you will need two cups of flour and one cup of milk.
    • - کیک رژیمی

    • - a dietetic cake
  • فوتبال امریکایی
  • kick
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت کیک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کیک

لغات نزدیک کیک

پیشنهاد بهبود معانی