Emerging

ɪˈmɜrːdʒɪŋ ɪˈmɜːdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل رسمی این لغت: emergent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نوظهور، نوپا، روبه‌رشد، روبه‌تکوین، درحال ظهور، درحال پیدایش، درحال توسعه، درحال رشد، درحال شکل‌گیری، درحال پدید آمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Emerging markets offer new opportunities for investment.
- بازارهای نوظهور فرصت‌های جدیدی را برای سرمایه‌گذاری ارائه می‌دهند.
- Emergent economies face unique environmental challenges.
- اقتصادهای نوپا با چالش‌های زیست‌محیطی منحصربه‌فردی روبرو هستند.
- We need to invest in emerging markets to diversify our portfolio.
- برای متنوع‌سازی سهاممان، باید در بازارهای درحال توسعه سرمایه‌گذاری کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emerging

  1. adjective something that is in the process of coming into existence, developing, or becoming more prominent
    Synonyms:
    rising emergent

لغات هم‌خانواده emerging

ارجاع به لغت emerging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emerging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emerging

لغات نزدیک emerging

پیشنهاد بهبود معانی