گذشتهی ساده:
emergedشکل سوم:
emergedسومشخص مفرد:
emergesوجه وصفی حال:
emergingپدیدار شدن، بیرون آمدن، نمایان شدن، بهوجود آمدن، هستی یافتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
when land first emerged from the sea.
وقتی که برای اولینبار خشکی از دریا بیرون آمد.
the road emerging from the park.
راهی که از میان پارک به چشم میخورد.
it emerges that her past has not been so bright.
چنین بهنظر میرسد که گذشتهی او چندان درخشان نبوده است.
the youngest runner emerged as the ultimate winner.
جوانترین دونده بهعنوان برندهی نهایی سربرافراشت.
the ancestors from which vertebrates emerged.
نیاکانی که مهرهداران از آنان بهوجود آمدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emerge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emerge