پیدایش، ظهور، پدیداری، نمایانشدگی، بروز، تکوین، درآمدن
the emergence of Japan as an industrial giant
ظهور ژاپن بهعنوان یک غول صنعتی
their slow emergence from barbarism
درآمدن آهستهی آنها از بربریت
شکفتن، باز شدن (گل و جوانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rapid emergence of the plants after the rainstorm was a sign of their resilience.
شکفتن سریع گیاهان پس از باران سیلآسا نشانهای از انعطافپذیری آنها بود.
The emergence of the newly germinated plant from the soil surface was a beautiful sight to behold.
باز شدن گیاه تازه جوانهزده از سطح خاک منظرهی زیبایی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emergence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emergence