با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Evolution

ˌiːvəˈluːʃn ˌiːvəˈluːʃən / / ˌevə-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    evolutions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable B2
    تکامل، سیر تکاملی، فرگشت، تغییر تدریجی
    • - Darwin and the theory of evolution
    • - داروین و نظریه‌ی تکامل
    • - the evolution of plants and animals
    • - فرگشت گیاهان و جانوران
    • - the country's evolution from an agricultural to an industrial system
    • - تحول کشور از سازگان کشاورزی به سازگان صنعتی
    • - the evolution of parliamentary democracy
    • - فرگشت مردم سالاری پارلمانی
    • - the evolutions of a champion ice skater
    • - حرکات موزون یک قهرمان اسکی روی یخ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد evolution

  1. noun development, progress
    Synonyms: change, enlargement, evolvement, expansion, flowering, growth, increase, maturation, natural process, progression, transformation, unfolding, working out
    Antonyms: blockage, decrease, halt, stoppage

لغات هم‌خانواده evolution

ارجاع به لغت evolution

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «evolution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/evolution

لغات نزدیک evolution

پیشنهاد بهبود معانی