سینما و تئاتر پشتصحنه (در تئاتر، بهویژه اتاق رختکن)
She felt nervous before going on stage, so she took a deep breath backstage.
قبلاز رفتن روی صحنه مضطرب بود، بنابراین پشتصحنه نفس عمیقی کشید.
Only staff members are allowed in the backstage area during the performance.
فقط کارکنان اجازه دارند درطول اجرا وارد قسمت پشتصحنه شوند.
پشت پرده، در خفا، پنهانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
What happened backstage during the election campaign only became clear months later.
آنچه در پشت پردهی کمپین انتخاباتی اتفاق افتاد، ماهها بعد آشکار شد.
The organizers promise transparency, but no one knows what is really happening backstage.
برگزارکنندگان وعدهی شفافیت میدهند، اما هیچکس نمیداند واقعاً پشت پرده چه میگذرد.
backstage negotiations
مذاکرات پشت پرده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «backstage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backstage