خیانت کردن، از پشت خنجر زدن، غیبت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was known to backstab her coworkers.
او به غیبت کردن پشت همکارانش معروف بود.
he knew what it felt like to be backstabbed by a so-called friend
او میدانست خیانت دیدن از یک به اصطلاح دوست چه احساسی دارد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «backstab» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backstab