آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Wing

    wɪŋ wɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    winged

    شکل سوم:

    winged

    سوم‌شخص مفرد:

    wings

    شکل جمع:

    wings

    معنی wing | جمله با wing

    noun countable B1

    بال، پره، بادبان

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    on wings of music

    بر بالهای موسیقی

    the wings of an aircraft

    بال‌های یک هواپیما

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The bird spreads its wings.

    پرنده بال‌های خود را گسترده می‌کند.

    noun countable

    جناح، شاخه، شعبه، بخش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    the left wing of the Labour Party

    جناج چپ حزب کارگر

    the surgical wing of a hospital

    بخش جراحی بیمارستان

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the west wing of the building

    جناح غربی ساختمان

    noun countable

    پرواز، پرش

    A bird makes wing toward her nest.

    پرنده‌ای به‌سوی لانه‌ی خود پرواز می‌کند.

    verb - transitive

    بالدار کردن، پردار کردن

    a winged insect

    حشره‌ی بالدار

    a delta-winged aircraft

    هواپیمای دارای بال مثلث شکل

    verb - transitive

    فرستادن، اعزام کردن، روانه کردن، گسیل کردن

    verb - transitive

    زخمی کردن

    A bullet winged our commander.

    گلوله‌ای دست فرمانده ما را زخمی کرد.

    to wing a duck

    به بال اردک تیر زدن

    verb - intransitive

    پرواز کردن، بال زدن

    swallows winging northward

    چلچله‌هایی که به‌ سوی شمال پرواز می‌کردند

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wing

    1. noun organ, device of flight
      Synonyms:
      appendage device of flight feather airfoil pinion aileron pennon
    1. noun section; extension
      Synonyms:
      part section division unit group segment side branch addition extension expansion adjunct annex block set arm projection detachment prolongation bulge ell protuberance protrusion circle clique coterie faction
      Antonyms:
      headquarters base

    Collocations

    give wing(s) to

    بال و پر دادن به، به پرواز در آوردن

    on the wing

    1- درحال پرواز 2- درحال حرکت، دست به کار

    take wing

    1- پرواز کردن، به پرواز در آمدن، پریدن و رفتن 2- شاد و خرم شدن، شادی کردن

    Idioms

    clip one's wings

    دست و بال کسی را بستن، محدودیت (برای کسی) ایجاد کردن، (پای کسی را) توی پوست گردو گذاشتن

    on the wing

    1- درحال پرواز 2- درحال حرکت، دست به کار

    take wing

    1- پرواز کردن، به پرواز در آمدن، پریدن و رفتن 2- شاد و خرم شدن، شادی کردن

    under one's wing

    تحت سرپرستی یا حمایت کسی، در سایه‌ی کسی

    wait in the wings

    آماده‌ی ادامه‌ی کار، آماده‌ی تحویل گرفتن کار از کسی دیگر

    Idioms بیشتر

    wing it

    (امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن

    سوال‌های رایج wing

    گذشته‌ی ساده wing چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده wing در زبان انگلیسی winged است.

    شکل سوم wing چی میشه؟

    شکل سوم wing در زبان انگلیسی winged است.

    شکل جمع wing چی میشه؟

    شکل جمع wing در زبان انگلیسی wings است.

    سوم‌شخص مفرد wing چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد wing در زبان انگلیسی wings است.

    ارجاع به لغت wing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wing

    لغات نزدیک wing

    • - winey
    • - winfred
    • - wing
    • - wing and wing
    • - wing bow
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.