گذشتهی ساده:
wingedشکل سوم:
wingedسومشخص مفرد:
wingsشکل جمع:
wingsبال، پره، بادبان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
on wings of music
بر بالهای موسیقی
the wings of an aircraft
بالهای یک هواپیما
The bird spreads its wings.
پرنده بالهای خود را گسترده میکند.
جناح، شاخه، شعبه، بخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the left wing of the Labour Party
جناج چپ حزب کارگر
the surgical wing of a hospital
بخش جراحی بیمارستان
the west wing of the building
جناح غربی ساختمان
پرواز، پرش
A bird makes wing toward her nest.
پرندهای بهسوی لانهی خود پرواز میکند.
بالدار کردن، پردار کردن
a winged insect
حشرهی بالدار
a delta-winged aircraft
هواپیمای دارای بال مثلث شکل
فرستادن، اعزام کردن، روانه کردن، گسیل کردن
زخمی کردن
A bullet winged our commander.
گلولهای دست فرمانده ما را زخمی کرد.
to wing a duck
به بال اردک تیر زدن
پرواز کردن، بال زدن
swallows winging northward
چلچلههایی که به سوی شمال پرواز میکردند
بال و پر دادن به، به پرواز در آوردن
1- درحال پرواز 2- درحال حرکت، دست به کار
1- پرواز کردن، به پرواز در آمدن، پریدن و رفتن 2- شاد و خرم شدن، شادی کردن
دست و بال کسی را بستن، محدودیت (برای کسی) ایجاد کردن، (پای کسی را) توی پوست گردو گذاشتن
1- درحال پرواز 2- درحال حرکت، دست به کار
1- پرواز کردن، به پرواز در آمدن، پریدن و رفتن 2- شاد و خرم شدن، شادی کردن
تحت سرپرستی یا حمایت کسی، در سایهی کسی
آمادهی ادامهی کار، آمادهی تحویل گرفتن کار از کسی دیگر
(امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wing