گذشتهی ساده:
circledشکل سوم:
circledسومشخص مفرد:
circlesوجه وصفی حال:
circlingشکل جمع:
circlesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
draw a circle (or trace a circle)
دایره کشیدن، دایره رسم کردن
حلقه زدن، دایره تشکیل دادن
(پس از تغییرات زیاد) به وضع پیشین بازگشتن
(عامیانه) تکرار مکررات کردن، (پس از زحمت) دوباره به همان جای اول رسیدن
(عامیانه) سگ دو زدن، بیهوده تقلا کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circle