فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Equator

ɪˈkweɪt̬ər ɪˈkweɪt̬ər ɪˈkweɪtə

شکل جمع:

equators

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular

زمین‌شناسی خط استوا، استوا، نیمگان

The equator is an imaginary line that divides the Earth into the Northern and Southern Hemispheres.

استوا خطی خیالی است که زمین را به دو نیمکره‌ی شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند.

Britain is not located on the equator.

بریتانیا روی خط استوا قرار ندارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Crossing the equator is a significant event for sailors.

عبور از خط استوا یک رویداد مهم برای ملوانان است.

noun uncountable

میانه، میانی، خط میانی، منصف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the equator of an egg

منصف تخم‌مرغ

The equator of the cake

میانه‌ی کیک

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد equator

  1. noun
    Synonyms:
    middle circumference of the earth great-circle

ارجاع به لغت equator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equator

لغات نزدیک equator

پیشنهاد بهبود معانی