با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Equator

ɪˈkweɪt̬ər ɪˈkweɪt̬ər ɪˈkweɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    equators

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular
زمین‌شناسی خط استوا، استوا، نیمگان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The equator is an imaginary line that divides the Earth into the Northern and Southern Hemispheres.
- استوا خطی خیالی است که زمین را به دو نیمکره‌ی شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند.
- Britain is not located on the equator.
- بریتانیا روی خط استوا قرار ندارد.
- Crossing the equator is a significant event for sailors.
- عبور از خط استوا یک رویداد مهم برای ملوانان است.
noun uncountable
میانه، میانی، خط میانی، منصف
- the equator of an egg
- منصف تخم‌مرغ
- The equator of the cake
- میانه‌ی کیک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد equator

  1. noun
    Synonyms: middle, circumference of the earth, great-circle

ارجاع به لغت equator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/equator

لغات نزدیک equator

پیشنهاد بهبود معانی