گذشتهی ساده:
spiralledشکل سوم:
spiralledسومشخص مفرد:
spiralsوجه وصفی حال:
spirallingشکل جمع:
spiralsمارپیچ (شکل)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The tornado formed a spiral.
گردباد یک مارپیچ را شکل داد.
The artist drew an intricate spiral on the canvas.
هنرمند مارپیچ تودرتویی روی بوم کشید.
ورزش مارپیچ (پرتاب) (در فوتبال آمریکایی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The coach emphasized the importance of throwing a tight spiral.
مربی بر اهمیت پرتاب مارپیچ محکم تأکید کرد.
The coach praised the punter for his excellent spiral.
مربی از بازیکن به خاطر مارپیچ عالیاش تمجید کرد.
مارپیچ رفتن، مارپیچوار حرکت کردن
The smoke spiralled upwards.
دود مارپیچوار بالا میرفت.
The water spiraled down the drain.
آب مارپیچ به سمت فاضلاب رفت.
سیر مارپیچی داشتن، حرکت مارپیچی داشتن، رو به افزایش بودن (با upward)، رو به کاهش بودن (با downward) (قیمتها و غیره)
Prices were spiralling down.
قیمتها بهطور فزاینده کاهش مییافتند.
The cost of living continues to spiral.
هزینههای زندگی همچنان رو به افزایش است.
مارپیچ، مارپیچی، حلزونی
The castle had a spiral staircase.
قلعه پلکان مارپیچ داشت.
We gazed up at the spiral galaxy through the telescope.
با تلسکوپ به کهکشان مارپیچی خیره شدیم.
فنری، سیمی
The spiral notebook was perfect for taking notes.
دفترچهی فنری برای یادداشتبرداری بود.
I prefer using a spiral calendar.
ترجیح میدهم از تقویم سیمی استفاده کنم.
نجوم کهکشان مارپیچی، کهکشان پیچا
The spiral in the night sky was a breathtaking vision of cosmic beauty.
کهکشان مارپیچی آسمان شب منظرهای خیرهکننده از زیبایی کیهانی بود.
The scientist studied the intricate structure of the spiral using advanced telescopes.
این دانشمند ساختار پیچیدهی کهکشان پیچا را با استفاده از تلسکوپهای پیشرفته بررسی کرد.
پرواز مارپیچی
The bird soared in a spiral.
پرنده با پرواز مارپیچی اوج گرفت.
The airplane executed a perfect spiral.
هواپیما پرواز مارپیچی عالیای را اجرا کرد.
مارپیچ، سیر مارپیچی، حرکت مارپیچی (افزایش یا کاهش پیوسته و شتابان)
the wage-price spiral
افزایش فزایندهی دستمزدها و قیمتها
The company's profits took a downward spiral after the scandal.
سود شرکت پس از این رسوایی سیر نزولی پیدا کرد.
the inflationary spiral
فزونی روزافزون تورم
کهکشان پیچا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spiral» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spiral