فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whorl

wɔːrl wɜːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    فراهم، حلقه، پیچ، مارپیچی، حلقه یا پیچ خوردن
    • - the whorls of snow
    • - پیچ‌و‌تاب‌های برف
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whorl

  1. noun spiral
    Synonyms: coil, corkscrew, curl, eddy, helix, swirl, twirl, twist, vortex, whirlpool

ارجاع به لغت whorl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whorl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whorl

لغات نزدیک whorl

پیشنهاد بهبود معانی