فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Helix

ˈhiːlɪks ˈhiːlɪks

شکل جمع:

helices

معنی و نمونه‌جمله

noun

مارپیچ، (هندسه) منحنی حلزونی، پیچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

DNA has the shape of a helix.

دی‌ان‌ای شکل حلزونی دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد helix

  1. noun a structure consisting of something wound in a continuous series of loops
    Synonyms:
    coil spiral whorl volute
  1. noun Type genus of the family Helicidae
    Synonyms:
    genus Helix

ارجاع به لغت helix

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «helix» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/helix

لغات نزدیک helix

پیشنهاد بهبود معانی