آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Hell

    hel hel

    شکل جمع:

    hells

    معنی hell | جمله با hell

    noun interjection B2

    دوزخ، جهنم، عالم اموات، عالم اسفل، سروصدا راه انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    After death, sinners will go to hell.

    پس از مرگ گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.

    They were condemned to go through the hell of war.

    آنان محکوم بودند که جهنم جنگ را به خود هموار کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    My life with her was absolute hell.

    زندگی من با آن زن جهنم به تمام معنی بود.

    His boss made his life a hell.

    رئیسش زندگی را بر او تلخ کرده بود.

    Their divorce was hell.

    طلاق آن‌ها بسیار سخت بود.

    Friday night was their night to hell a little.

    شب‌های جمعه، شب بی‌عاری و عشرت آنان بود.

    They came to the city to hell around.

    آنان برای شیطنت به شهر می‌آمدند.

    Hell, no! I won't give even a penny!

    هرگز! حتی یک شاهی هم نخواهم داد!

    What the hell were you doing there?

    آنجا خبر مرگت چه می‌کردی؟

    Where the hell is his house?

    خانه‌اش در کدام خراب‌شده‌ای است؟

    Get the hell out of here!

    از اینجا گورت را گم کن!

    If your father finds out, you'll catch hell.

    اگر پدرت بفهمد روزگارت سیاه خواهد شد.

    They broke the neighbor's window just for the hell of it!

    بیخود و بی‌جهت شیشه‌ی همسایه را شکستند!

    He is a hell of a lot better than his son.

    او یک دنیا از پسرش بهتر است.

    The children were raising hell in the next room.

    بچه‌ها در اتاق مجاور غوغا به‌پا کرده بودند.

    To hell with friendship, I want my money!

    دوستی به درک، من پولم را می‌خواهم!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hell

    1. noun place of the condemned; bad situation
      Synonyms:
      suffering misery torment agony affliction ordeal difficulty nightmare pit grave abyss inferno perdition trial wretchedness place of torment hades underworld infernal regions nether world limbo purgatory pandemonium gehenna bottomless pit abaddon everlasting fire hell-fire fire and brimstone blazes
      Antonyms:
      heaven

    Idioms

    all hell breaks loose

    غوغا به پا شدن، جنجال راه افتادن

    be hell on

    (عامیانه) 1- بسیار دردناک بودن (برای کسی) 2- بسیار سخت‌گیر بودن 3- بسیار آسیب‌آور بودن

    catch (or get) hell

    (عامیانه) مورد گوشمالی شدید قرار گرفتن

    for the hell of it

    (عامیانه) بی‌دلیل، همین‌طوری، بیخودی

    give (someone) hell

    (به کسی) بسیار سخت‌گیری کردن، به تنگ آوردن

    Idioms بیشتر

    hell of a (helluva)

    (عامیانه) بسیار، خیلی

    to hell with

    به جهنم! مرده‌شورش را ببرند!، به درک

    scare (or beat, etc.) the hell out of someone

    کسی را سخت ترساندن (یا زدن و غیره)

    سوال‌های رایج hell

    شکل جمع hell چی میشه؟

    شکل جمع hell در زبان انگلیسی hells است.

    ارجاع به لغت hell

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hell» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hell

    لغات نزدیک hell

    • - helium
    • - helix
    • - hell
    • - hell of a (helluva)
    • - hell week
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.