امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pandemonium

ˌpændəˈmoʊniəm ˌpændəˈməʊniəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
آشوب، غوغا، جنجال، مهلکه، همهمه، اغتشاش، هیاهو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Suddenly pandemonium broke loose.
- ناگهان غوغا به‌پا شد.
- The unexpected news caused pandemonium among the employees.
- این خبر غیرمنتظره باعث ایجاد آشوب در میان کارکنان شد.
noun countable uncountable
(Pandemonium) جهنم، دوزخ، کاخ شیطان
- the evil spirit of Pandemonium
- روح شیطانی دوزخ
- A wicked man is his own Pandemonium.
- انسان شرور جهنم خودش است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pandemonium

  1. noun craziness, commotion
    Synonyms:
    anarchy babel bedlam bluster ferment brouhaha chaos clamor clatter confusion din hassle hubbub hue and cry hullabaloo jangle noise racket riot ruckus rumpus tumult turbulence turmoil uproar
    Antonyms:
    calm peace

ارجاع به لغت pandemonium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pandemonium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pandemonium

لغات نزدیک pandemonium

پیشنهاد بهبود معانی