فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pander

ˈpændər ˈpændə

گذشته‌ی ساده:

pandered

شکل سوم:

pandered

سوم‌شخص مفرد:

panders

وجه وصفی حال:

pandering

شکل جمع:

panders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

مطابق خواسته‌های دیگران رفتار کردن، خوش‌رقصی کردن، گردن نهادن، تن دادن، زیر بار رفتن

It's disappointing to see how some artists choose to pander to commercial interests.

دیدن خوش‌رقصی هنرمندان برای کسب منافع مالی مأیوس‌کننده است.

The comedian often pandered to the audience's expectations, seeking attention at any cost.

این کمدین اغلب به انتظارات مخاطبان تن می‌داد و به هر قیمتی دنبال توجه بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She refuses to pander, believing in the importance of authenticity.

او با اعتقاد به اهمیت اصالت از رفتار کردن مطابق خواسته‌های دیگران امتناع می‌کند.

Some politicians tend to pander to popular opinion rather than stand by their principles.

برخی از سیاست‌مداران به‌جای اینکه بر اصول خود پایبند بمانند، تمایل دارند که به افکار عمومی گردن نهند.

noun

چاپلوسی، خودشیرینی، کاسه‌لیسی، تملق، ریاکاری، مجیزگویی، گدایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Her constant pander for approval made her lose her authenticity.

چاپلوسی مداوم او برای کسب تأیید باعث شد که اصالت خود را از دست بدهد.

Her pander for attention often overshadowed her genuine talents.

گدایی او برای جلب توجه اغلب استعدادهای حقیقی او را تحت‌الشعاع قرار می‌داد.

noun

(فرد) چاپلوس، خودشیرین، کاسه‌لیس، متملق، سالوس، ریاکار، مجیزگو، گدا

She is a pander, often sacrificing authenticity for approval.

او فردی چاپلوس است و اغلب اصالت را فدای کسب تأیید می‌کند.

He is a political pander, always shifting his stance to please the people.

او سیاست‌مداری متملق است و همیشه برای جلب رضایت مردم موضع خود را تغییر می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pander

  1. verb cater to, indulge
    Synonyms:
    please satisfy gratify indulge soften up stroke massage play up to play the game politic cajole snow lay it on brownnose suck up to fall all over
    Antonyms:
    refuse deny dissatisfy

ارجاع به لغت pander

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pander» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pander

لغات نزدیک pander

پیشنهاد بهبود معانی