امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pander

ˈpændər ˈpændə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    pandered
  • شکل سوم:

    pandered
  • سوم‌شخص مفرد:

    panders
  • وجه وصفی حال:

    pandering
  • شکل جمع:

    panders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
مطابق خواسته‌های دیگران رفتار کردن، خوش‌رقصی کردن، گردن نهادن، تن دادن، زیر بار رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- It's disappointing to see how some artists choose to pander to commercial interests.
- دیدن خوش‌رقصی هنرمندان برای کسب منافع مالی مأیوس‌کننده است.
- The comedian often pandered to the audience's expectations, seeking attention at any cost.
- این کمدین اغلب به انتظارات مخاطبان تن می‌داد و به هر قیمتی دنبال توجه بود.
- She refuses to pander, believing in the importance of authenticity.
- او با اعتقاد به اهمیت اصالت از رفتار کردن مطابق خواسته‌های دیگران امتناع می‌کند.
- Some politicians tend to pander to popular opinion rather than stand by their principles.
- برخی از سیاست‌مداران به‌جای اینکه بر اصول خود پایبند بمانند، تمایل دارند که به افکار عمومی گردن نهند.
noun
چاپلوسی، خودشیرینی، کاسه‌لیسی، تملق، ریاکاری، مجیزگویی، گدایی
- Her constant pander for approval made her lose her authenticity.
- چاپلوسی مداوم او برای کسب تأیید باعث شد که اصالت خود را از دست بدهد.
- Her pander for attention often overshadowed her genuine talents.
- گدایی او برای جلب توجه اغلب استعدادهای حقیقی او را تحت‌الشعاع قرار می‌داد.
noun
(فرد) چاپلوس، خودشیرین، کاسه‌لیس، متملق، سالوس، ریاکار، مجیزگو، گدا
- She is a pander, often sacrificing authenticity for approval.
- او فردی چاپلوس است و اغلب اصالت را فدای کسب تأیید می‌کند.
- He is a political pander, always shifting his stance to please the people.
- او سیاست‌مداری متملق است و همیشه برای جلب رضایت مردم موضع خود را تغییر می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pander

  1. verb cater to, indulge
    Synonyms:
    brownnose cajole fall all over gratify lay it on massage play the game play up to please politic satisfy snow soap soften up stroke suck up to
    Antonyms:
    deny dissatisfy refuse

ارجاع به لغت pander

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pander» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pander

لغات نزدیک pander

پیشنهاد بهبود معانی